صندوقهای طلا با وجود محبوبیت و استقبال فراوان از سوی سرمایهگذاران، هنوز با برخی محدودیتهای ساختاری روبهرو هستند. پیش از هر چیز، شفاف نبودن سازوکار عرضه و تقاضا در بورس کالا و تعداد محدود عرضهکنندگان شمش باعث میشود عمق بازار و کیفیت کشف قیمت در حد مطلوب نباشد. از طرف دیگر، محدودیت برای خرید سکه و هدایت صندوقها به خرید صرفاً شمش، عملاً آزادی عمل و تنوع استراتژیهای مدیران را محدود میکند.
در بُعد اجرایی هم، مسائل مربوط به انتقال وجه و نبود کیفپول یکپارچه روند معاملات را کند و پیچیده میسازد. و در نهایت، نبود بازارگردانی در دارایی پایه و خریدار نهایی یا فروشنده نهایی در دورههای نوسان شدید ریسک نقدشوندگی و نقدینگی را افزایش میدهد. اگر این موانع برطرف شود، قطعاً شاهد کارایی بیشتر و توسعه واقعی صندوقهای طلا خواهیم بود.
یکی از مسائل مهم در صندوقهای طلا بحث حباب میان دارایی پایه و قیمت اسمی صندوق است. در گذشته، عدمهماهنگی دامنه نوسان شمش و سکه با صندوقها یکی از مهمترین دلایل ایجاد حباب بود؛ چون میان قیمت دارایی پایه و قیمت صندوق فاصله ایجاد میکرد. خوشبختانه امروز با یکسانسازی دامنهها، بخش مهمی از این چالش برطرف شده و سازوکار قیمتگذاری منطقیتر شده است. البته باید توجه داشت که در دورههای منفی بازار، امکان فروش حجم بالای شمش عملاً وجود ندارد؛ چون خریدار نیست. این موضوع هنوز یکی از نقاط فشار بازار در زمانهای پرتنش است.
نظارتهای سنگین یا توسعه بازار؟
حضور نهادی مشابه AP میتواند بهطور جدی به کاهش حباب صندوقها، خصوصاً صندوقهای طلا، کمک کند؛ اما باید توجه داشت که در ایران، بهدلیل محدودیتهای مربوط به دارایی پایه، ساختار معاملات طلا و چالش نقدشوندگی شمش و سکه این سازوکار همیشه بهصورت کامل قابل اجرا نیست. در واقع، AP میتواند نقش بسیار مؤثری داشته باشد، اما در مقاطعی که امکان تأمین یا فروش دارایی پایه وجود ندارد یا بازار قفل میشود، کارایی آن نیز محدود خواهد شد. به بیان ساده، AP کمک میکند، اما در بازاری با محدودیت دارایی پایه، نمیتواند معجزه کند و باید همراه با اصلاحات ساختاری در بازار طلا پیادهسازی شود.
مساله بعدی، توسعه ابزارهای جانبی مرتبط با صندوقهای طلا مانند ابزارهای مشتقه در میان است. واقعیت این است که صندوقهای طلا، در مقایسه با صندوقهای سهامی، از نظر ابزارهای مشتقه و سازوکار معاملاتی بسیار محدودتر عمل میکنند و ساختاری بوروکراتیکتر دارند. به باور من، گام نخست برای ارتقای این حوزه، یکپارچهسازی کامل سیستم معاملات مشتقه کالایی و غیرکالایی است تا امکان مدیریت ریسک و طراحی استراتژیهای حرفهای فراهم شود.
از سوی دیگر، نظارتهای سنگین و حساسیت نهادهای بالادستی در حوزه طلا و سکه سبب شده هرگونه فعالیت سفتهبازانه و بهکارگیری ابزارهای اهرمی عملاً کنترل و محدود شود. این موضوع از یک منظر برای ثبات مهم است؛ اما از منظر توسعه ابزارها و عمقبخشی به بازار، چالش محسوب میشود.
به عنوان نمونه، بازار آتی طلا که عملاً باید رکن اصلی ابزارهای اهرمی در این حوزه باشد، با وجود سالها فعالیت هنوز به مقیاس مطلوب نرسیده است. این موضوع خود گویای حساسیت و محدودیتهای اعمالشده در این بازار است. بنابراین، طبیعی است که راهاندازی صندوقهای طلا با ساختار اهرمی نیز با موانع جدی مواجه باشد و در اولویت سیاستگذار قرار نگیرد.
-
ثمین ابوالقاسمی - مدیر صندوق گوهر کیان
-
شماره ۶۱۴ هفته نامه اطلاعات بورس






نظر شما